Skip to main content

عکس نوشته آینه ، متن در مورد آینه و تنهایی + در آینه نگاه میکنم

عکس نوشته آینه

عکس نوشته آینه ، متن در مورد آینه و تنهایی + در آینه نگاه میکنم
عکس نوشته آینه ، متن در مورد آینه و تنهایی + در آینه نگاه میکنم همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

عکس نوشته آینه

کاش چون آینه روشن میشد
دلم از نقش تو و خنده تو
صبحگاهان به تنم می لغزید
گرمی دست نوازنده تو
⇔⇔⇔⇔

عکس نوشته در مورد آینه

روزی که دلت
برایم تنگ شد
روبروی آینه بایست
وَ ایستاده
برای غرورت
کف بزن ….

عکس نوشته درباره آینه

کجای مصرع آخر، نوشت باران را ؟
غروب زخمی شهر و سکوت آبان را
نگاه کرد خودش را درون آینه باز
دوباره بست کمی چشم های حیران را
⇔⇔⇔⇔

عکس نوشته های آینه

هرچه بیشتر می گریزم
به تو نزدیکتر می شوم
هر چه رو برمی گردانم
تو را بیشتر می بینم
جزیره ای هستم
در آب های شیدایی
از همه سو
به تو محدودم
هزار و یک آینه
تصویرت را می چرخانند
از تو آغاز می شوم
در تو پایان می گیرم
⇔⇔⇔⇔

عکس نوشته مثل آینه باش

آمادهٔ سفر
انبان پُر ز خشم و خطر بر دوش
می‌رفت
اما
چشمان ما چو آینه‌ها خیره مانده بود
در لحظه‌های بدرود
حتیٰ
آبی به روی آینه‌هامان نریختیم
رسم سفر همیشه نه این بود

عکس نوشته از آینه

دل چون آینه‌ی اهل صفا می‌شکنند
که ز خود بی‌خبرند این ز خدا بیخبران
دل من دار که در زلف شکن در شکنت
یادگاریست ز سر حلقه‌ی شوریده سران
⇔⇔⇔⇔

دانلود عکس نوشته آینه

حقیقت دارد
تو را دوست دارم
در این باران
می‌خواستم تو
در انتهای خیابان نشسته
باشی
من عبور کنم
سلام کنم
لبخند تو را در باران
می‌خواستم
می‌خواهم
تمام لغاتی را
که می دانم برای تو
به دریا بریزم
دوباره متولد شوم
دنیا را ببینم
رنگ کاج را ندانم
نامم را فراموش کنم
دوباره در آینه نگاه کنم
ندانم پیراهن دارم
کلمات دیروز را
امروز نگویم
خانه را برای تو آماده کنم
برای تو یک چمدان بخرم
تو معنی سفر را از من بپرسی
لغات تازه را از دریا صید کنم
لغات را شستشو دهم
آنقدر بمیرم
تا زنده شوم
⇔⇔⇔⇔

عکس نوشته در مورد آیینه

تو را دوست می دارم
به سان کودکی
که آغوشِ گشوده ی مادر را
شمع بی شعله ای که جرقّه را
نرگسی که آینه ی بی زنگارِ چشمه را

عکس نوشته آینه

چشم پوشیده ام از عشق،
به جای عکس
توی شناسنامه ام
تکه ی شکسته ی آینه ای
چسبیده است
⇔⇔⇔⇔

عکس نوشته در مورد آینه

ز لابلای ستون ها ، سپیده بر
می خاست
و من در آینه ، خود را نگاه می کردم
بسان تکه مقوای آبدیده ی زرد
نقاب صورتم از رنگ و خط تهی شده بود
سرم چو حبه ی انگور زیر پا مانده
به سطح صاف بدل گشته بود و حجم نداشت
و در دو گوشه ی ان صورت مقوایی
دو چشم بود که از پشت مردمک هایش
زلال منجمد آسمان هویدا بود
⇔⇔⇔⇔

عکس نوشته درباره آینه

گفتم بدوم تا تو همه فاصله‌ها را
تا زود‌تر از واقعه گویم گله‌ها را
چون آینه پیش تو نشستم که ببینی
در من اثر سخت‌ترین زلزله‌ها را

عکس نوشته از آینه

ای ماهِ دوردستِ من، ای ماهیِ گُریز!
کی در میانِ بِرکه به زنجیر می شوی؟!
چون چکه ای ز نور، درآیینه می چِکی
آنگاه مثلِ آینه تکثیر می شوی
⇔⇔⇔⇔

عکس نوشته مثل آینه باش

با نسیم سحری دشت پر از لاله شکفت
سر سربسته چرا اینهمه رسوا دارد
در خیال آمدی و آینه ی قلب شکست
آینه تازه از امروز تماشا دارد
⇔⇔⇔⇔

عکس نوشته در مورد آیینه

خزان به قیمت جان جار می زنید اما
بهار را به پشیزی نمی خرید از من
شما هر آینه ، آیینه اید و من همه آه
عجیب نیست کز اینسان مکدرید از من

عکس نوشته های آینه

در انتهای هر سفر
در آینه
دار و ندار خویش را
مرور می کنم

Comments

Popular posts from this blog

شعر در مورد قالی ، بافی کرمان و گل قالی و فرش دستباف تبریز از حافظ

شعر در مورد قالی شعر در مورد قالی ، بافی کرمان و گل قالی و فرش دستباف تبریز از حافظ همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد. نمی خواهم بجنگم می خواهم بازی دیگری کنم که در آن به جای جنگیدن همدیگر را در آغوش می فشارند و می توان غلتان بر قالیچه ئی خندید و می توان هم را بوسید ⇔ ⇔ ⇔⇔ ⇔ ⇔⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ شعر در مورد قالی بافی قدم که می‌زنی شعر از سر و کول شهر بالا می‌رود شهر را چه به شعر؟ قالیچه‌ها را هم بیخیال خطوط دست‌های مرا قدم بزن… بیشتر بخوانید : شعر در مورد رژیم غذایی ، شعر طنز در مورد چاقی و لاغری شعری در مورد قالی بافی و -اینک- سپیده دمی که شعله چراغ مرا در طاقچه بی‌رنگ می‌کند تا مرغکان بومی رنگ را در بوته‌های قالی از سکوت خواب برانگیزد، پنداری آفتابی است که به آشتی در خون من طالع می شود ⇔ ⇔ ⇔⇔ ⇔ ⇔⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ شعر درباره قالی بافی چیدنی ها کم نیست، من و تو کم چیدیم

کارهای روزمره ای که دندان هایتان را خراب می کند

کارهای روزمره ای که دندان هایتان را خراب می کند باشگاه خبرنگاران/ داشتن دندان هایی سالم نیازمند زمان و مراقبت صحیح و به موقع از آنها است. برخی افراد با انجام فعالیت هایی نامناسب، سلامت دندان های خود را به خطر می اندازند. از جمله رفتار های نامناسب در موضوع سلامتی دندان ها می توان به موارد زیر اشاره کرد: استفاده از دندان به عنوان ابزار اگر از دندان های خود برای باز کردن در بطری، برچسب های لباس یا باز کردن کیسه های پلاستیکی استفاده می کنید؛ فورا این کار را متوقف کنید. همچنین با دندان های خود یخ ها را نشکنید، زیرا این کار به سلامت دندان شما آسیب زیادی می زند. شکر شکر دشمن شماره یک دندان شماست و هر چه مدت بیشتری در دهان شما بماند توسط باکتری های تولید کننده اسید در دهان شما مصرف می شود. همچنین مینای دندان در اسید ها از بین می روند. نوشیدن زیاد قهوه به سلامت دندان هایتان آسیب می زند مانند سیگار و استعمال دخانیات قهوه نیز می تواند دندان شما را لکه دار کند. اضافه کردن شکر بیشتر و نوشیدن چند فنجان قهوه در روز می تواند دندان های شما را زرد کند. عادت کنید حتماً طی 30 د

شعر در مورد گذر عمر ، شعر در مورد گذر عمر و جوانی از مولانا و سهراب سپهری

شعر در مورد گذر عمر شعر در مورد گذر عمر ، شعر در مورد گذر عمر و جوانی از مولانا و سهراب سپهری همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد. شعر در مورد گذر عمر ما نقش دلپذیر ورق‌های ساده‌ایم چون داغ لاله از جگر درد زاده‌ایم با سینه گشاده در آماجگاه خاک بی‌اضطراب همچو هدف ایستاده‌ایم بر دوستان رفته چه افسوس می‌خوریم؟ با خود اگر قرار اقامت نداده‌ایم پوشیده نیست خرده راز فلک ز ما چون صبح ما دوبار درین نشاه زاده‌ایم چون غنچه در ریاض جهان، برگ عیش ما اوراق هستی است که بر باد داده‌ایم ای زلف یار، این‌همه گردنکشی چرا؟ آخر تو هم فتاده و ما هم فتاده‌ایم صائب زبان شکوه نداریم همچو خار چون غنچه دست بر دل پر خون نهاده‌ایم صائب تبریزی ⇔ ⇔⇔ ⇔ ⇔⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ ⇔ شعر در مورد گذر عمر انسان ز دست ،گوهر پرقیمت جوانی رفت چو برق ،فرصت کوتاه زندگانی رفت بهار عمر که هنگام دانش اندوزیست پی هوا و هوسهای نوجوانی رفت بیشتر بخوانید : شعر در مورد زبان